ريسكهاي بيمه پذير بازرگاني در بخش كشاورزی
3/21/2019
دکتر مهناز منطقی پور
دکتر معصومه حقیقی, احسان جهانبانی, حامد سلطانی
شماره 117
خلاصه مدیریتی
ریسک یک ویژگی ذاتی کشاورزی در جهان است. عدمقطعیتهای همیشگی در آب و هوا، عملکردها، قیمتها، سیاستهای دولت، بازارهای جهانی و سایر عوامل میتواند منجر به نوسان شدیدی در درآمد مزرعه شود. عامل ریسک اعم از قیمت و عملکرد در رفتار تولیدکنندگان مؤثر است و این اثر بیشتر روی میزان درآمد حاصل از محصولات و تصمیمات کشاورزان در استفاده از نهادهها و عرضهی محصولات است. ریسک، یک عنصر اجتنابناپذیر ولی قابل مدیریت در کسب وکار و تولیدات کشاورزی است. بیمه یکی از روشهای مدیریت ریسک است.
امروزه استفاده از خدمات بیمهای بهمنظور حمایت از تولیدکنندگان صنعت بیمهی کشاورزی در کشورهای مختلف متداول است. برنامههای بیمه نه تنها در کشورهای توسعهیافته مورد توجه قرار گرفته است، بلکه در کشورهای در حال توسعه نیز بیمهی محصولات کشاورزی برای حمایت از تولیدکنندگان کوچک بهمنظور مدیریت ریسکها و برای اطمینان از تامین غذایی رواج یافته است.
در حال حاضر در ایران شرکتهای بیمهی بازرگانی حضور فعالی در بخش کشاورزی ندارند. ضریب خسارت بالا و هزینههای بالا از مهمترین دلایل این کنارهگیری است. در این پژوهش به دنبال آن هستیم تا با بررسی راهکارهایی که در سایر کشورها به کار گرفته شده است و بررسی شرایط و بسترهای قانونی به این سوال پاسخ دهیم که شرکتهای بیمهی بازرگانی ایران چگونه و تحت چه شرایطی میتوانند ریسک-های بخش کشاورزی را پوشش دهند و به صنعت کشاورزی خدمات ارایه کنند.
اين طرح شامل 9 فصل اصلی است. در فصل اول، کلیات پژوهش مطرح شده است که شامل بیانمساله، روش تحقیق و اهداف تحقیق میباشد. در فصل دوم، به تاثیرات ریسکهای یک واحد تولیدی در قالب 3 عامل، نقش در حال تغییر دولت، عوامل بیرونی و محیطی و پیوندهای ریسکی اشاره شده و به مخاطرات معمول در کشاورزی شامل مخاطرات اقتصادی، مخاطرات اجتماعی و مخاطرات طبیعی و انواع ریسک در کسب وکارهای کشاورزی پرداخته شده است. به طور مشخص ریسکهای کشاورزی را میتوان در طبقات ریسک عملکرد یا ریسک تولید، ریسکهای اکولوژیکی، ریسکهای بازار، ریسک قیمت، ریسک فناوری، ریسک نیروی انسانی، ریسک مالی، ریسک خسارت داراییها، ریسکهای عملیاتی، ریسک کیفیت نهاده، ریسکهای راهبردی، ریسک آب و هوا و تغییرات جوی، ریسک آفات و بیماریها، ریسک مخاطرات فناوری زیستی دستهبندی نمود.
در فصل سوم، انواع الگوهای بیمههای کشاورزی و انواع سیستمهای رایج بیمهای در کشورهای مختلف مطرح و قوانین سازمان تجارت جهانی در ارتباط نحوه حمایت دولتها بیان شده است. کشورهای مختلف سیستمهای بیمهای متفاوتی دارند. میتوان این سیستمها را به سه نوع خصوصی، دولتی و خصوصی- دولتی تقسیم کرد. به طور کلی، میتوان گفت در سطح بینالمللی دو نوع الگوی بیمههای کشاورزی موجود است، الگوی آمریکایی و الگوی اروپایی. از جمله خصوصیات الگوی بیمهی آمریکایی، حمایت گستردهی دولت از بیمهی کشاورزی و از جمله خصوصیات بیمهی اروپایی خصوصی بودن و یا حداقل دخالت دولت است. از سیستمهای بیمهای موفق مشارکت بخش دولتی و خصوصی میتوان به سیستم بیمهای اسپانیا اشاره کرد که در این بخش به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین، در این بخش به دلایل و نحوه حمایت دولتها از بیمه کشاورزی میپردازیم. نحوهی حمایت دولتها از کشوری به کشوری متفاوت است. به عنوان مثال، در کانادا، ژاپن و فیلیپین طرحهای بیمهای تحت یک ساختار مرکزی دولتی و یا محلی انجام میشود؛ در حالیکه در ایالت متحده آمریکا، اسپانیا و مکزیک با مشارکت دولت و شرکتهای بخش خصوصی انجام میشود. دلایل حمایت دولتها از برنامههای بیمههای کشاورزی را میتوان در ریسک سیستماتیک که میتواند هزینهی زیادی را در پرتفوی بیمهگران ایجاد کند، نامتقارن بودن اطلاعات که میتواند منجر به انتخاب نامساعد و مخاطرات اخلاقی شود، برنامههای کمک بعد از حوادث فاجعهآمیز (تمایل دولتها به تسکین اثرات شکست در صنعت کشاورزی یا سایر وقایع فاجعهآمیز با تامین غرامت مستقیم بعد از حادثه)، دسترسی محدود به بیمهی اتکایی بینالمللی، زیرساخت بازار ریسک کشاورزی (کمبود زیرساخت بیمهی کشاورزی در کشورهای در حال توسعه یک مانع مهم در بخش عرضه برای تدارک بیمهی کشاورزی است)، آگاهی پایین از ریسک، فقدان فرهنگ بیمه (درک پایین از مزایای بیمه) و موانع مقرراتی خلاصه کرد.
عوامل فعال در تامین بیمه کشاورزی مبحث دیگری است که در فصل 3 به آن پرداخته شده است. سه عامل اغلب در تامین بیمهی کشاورزی فعال هستند: بخش انتفاعی خصوصی، دولت (عمومی)، غیرانتفاعیها (گروههای دوجانبه، سازمانهای غیردولتی، موسسات مالی خرد و غیره). سایر آژانسها به تامین مالی و راهاندازی برنامههای بیمهای کمک میکنند، اهداکنندگان دوجانبه، سازمانهای ملل متحد، بانکهای توسعهای چندملیتی، موسسات خصوصی و بیمهگران بینالمللی از جمله این موارد هستند.
بیمههای خصوصی بر اساس "سودآوری" کار میکنند و کشاورزانی را که نمیتوانند هزینهی کامل خود را بپردازند، بیمه نمیکنند، مگر اینکه در یک مشارکت غیرانتفاعی-خصوصی که شامل یارانهها میشود، کار کنند. همچنین، بخش خصوصی از ریسکهایی که مستعد مخاطرات اخلاقی هستند پرهیز میکند. بیمههای خصوصی در سالهای اخیر با توسعه و پذیرهنویسی محصولات مبتنی بر شاخص تلاش کردهاند بازار خود را گسترش دهند. سازمانهای کشاورزی غیرانتفاعی شامل سازمانهای غیردولتی محلی و بینالمللی، نهادهای مالی و موسسات کشاورزی هستند که همهی آنها در سطوح اجتماع محلی کار میکنند و شبکههای خود را برای توزیع بیمه به کشاورزان دارند. از آنجا که بسیاری از این سازمانها مجوز فروش بیمه ندارند، آنها به طور ناگزیر با بیمهگران خصوصی که قراردادهای بیمه را پذیرهنویسی و تأمین میکنند، مشارکت میکنند.
بیمهی کشاورزی دولتی (عمومی) اغلب سعی می کند شکافی را که توسط بخش خصوصی به وجود آمده است، پر کند، بهویژه برای رفع نیازهای بیمهای بسیاری از خردهمالکان که قادر به پرداخت هزینههای کامل بیمه نیستند وارد عمل شود. جایی که دولتها به طور مستقیم مداخله کردهاند، اغلب به صورت بیمهی چندخطرهی محصول که توسط بیمهگر دولتی تامین میشود، بوده است. دولتها همچنین با تامین بیمهی اتکایی ( 35% از کشورهای مورد بررسی) یارانه در هزینههای اجرایی و عملیاتی ( 16%)، یارانه در ارزیابی خسارت (6%)، از بیمههای کشاورزی حمایت میکنند. همچنین، در این بخش، به مشارکت بخش دولتی و خصوصی و چندین موضوع برجسته مرتبط با تاثیر مشارکتها بر کاهش فقر برای اطمینان از تاثیرگذاری بیشتر مشارکت اشاره شده است. مشارکت بخش دولتی و خصوصی در بیمههای کشاورزی منجر به ارتقای عملکرد مالی برنامههای بیمهی کشاورزی با حمایت دولت میشود. ضریب خسارت (یک معیار ساده برای اندازهگیری عملکرد یک برنامهی بیمهای) وقتی برنامه توسط بخش خصوصی مدیریت میشود و توسط دولت حمایت میشود، اغلب کمتر است. این میتواند به دلیل اجرای بهتر اصول بیمه مانند فرآیندهای صدور، قیمتگذاری بهتر ریسکها، هزینههای اداری کمتر و انضباط مالی بیشتر بیمهگران خصوصی باشد.
در فصل چهارم زنجیره ارزش کشاورزی مورد بحث قرار گرفته است. مدلهای زنجیرهی ارزش کشاورزی شامل هدایت توسط تولید کننده، هدایت توسط خریدار و هدایت توسط تسهیل کننده است. از ابتدا تا پایان، بازیگران زنجیره برای تولید، تدارک، پردازش، انبار و توزیع به تامین مالی نیاز دارند. جریان پولی نهاده و مابین اتصالات مختلف درون یک زنجیرهی ارزش بهعنوان زنجیرهی ارزش تامین مالی شناخته میشود. شرکتهای بیمه در این زمینه می توانند نقش بهسزایی ایفا کنند.
در فصل پنجم، ابتدا شیوههای اجرایی در بیمه محصولات کشاورزی را بررسی میکنیم. بیمهی محصولات کشاورزی را از نظر شیوهی اجرا میتوان به سه نوع اجباری، اخیاری و اجباری-اختیاری تقسیم کرد. در بیمهی اجباری، بیمهگذار یا کشاورز با میل و ارادهی خود اقدام به این عمل نمینماید. بلکه در این نوع بیمه، دولت نقش اساسی را بهعهده دارد و زارعین بایستی مجری دستورالعملهای دولت باشند. از مهمترین ویژگیهای این بیمه پایین بودن هزینههای اداری و مدیریتی، کاهش احتمال انتخاب نامساعد و زیانآور، ناراضی بودن کشاورزانی که کمتر در معرض خطر هستند و داشتن تعرفههای نسبتاً بالا نسبت به بیمهی اختیاری میباشد. در بیمه اختیاری، کشاورز بنا به میل و ارادهی خود با آزادی عمل بر اساس یکی از معیارهای خاص بهویژه احتمال وقوع خطر، اقدام به بیمهی محصول خود مینمایند. یکی از مشکلات مشارکت در طرح بیمهی اختیاری، مشارکت کسانی است که با ریسک بالا مواجه هستند و نیازمند آشنایی کشاورزان با فرهنگ بیمه و شناخت نسبت به مزایای آن میباشد. در این نوع بیمه، بیمهگران مجبور نیستند تا کشاورزان با مدیریت ضعیف و کارایی پایینتر از میانگین منطقه را بیمه نمایند. بیمهی محصولات کشاورزی اجباری- اختیاری تلفیقی از هر دو نوع بیمهی اجباری و اختیاری است؛ به این صورت که برای بعضی محصولات اجباری و برای بعضی دیگر اختیاری است.
در ادامهی فصل پنجم، به مطالعه انواع محصولات بیمهای بخش کشاورزی میپردازیم. مهمترین انواع بیمههای محصولات کشاورزی عبارتند از بیمه تکخطره، بیمه چندخطره، بیمه عملکرد، قیمت، درآمد، درآمد خالص، نهاده، محصول و شاخص عملکرد. هرکدام از این محصولات بیمهای معایب و مزایای خود را دارند. در این راستا به دلیل اهمیت ویژهای که بیمه مبتنی بر شاخص برای توسعه بازارهای بخش خصوصی دارد، به این محصول به طور ویژه پرداخته شده است. به دلیل نامتقارن بودن اطلاعات، مخاطرات اخلاقی و مسائل مربوط به انتخاب نامساعد، بیمه کشاورزی سنتی مشکلساز است. در این راستا، بیمه مبتنی بر شاخص معرفی میشود. این نوع از محصولات بیمه، قراردادهایی را با انتخاب شاخصی که با خسارات کشاورزان بیمهشده همبستگی دارد، به عنوان مثال شاخص آب و هوا مانند بارندگی، دما، رطوبت و یا عملکرد منطقه در سطح روستا یا ایالت و تنظیم میکنند.
محصولات بیمه مبتنی بر شاخص، برای تامین پوشش برای ریسکهای کوواریت بر یک سیگنال خارجی متکی هستند و به دلایل مختلف برای کشورهای در حال توسعه جذاب میباشند. شاخص استفادهشده توسط این محصولات که پرداختها بر اساس آن است، یا با استفاده از اندازههای مستقیم مانند قراردادهای بیمه شاخص منطقهای در ایالات متحده با استفاده از میانگین سالانه عملکرد محصول، یا شاخصها بر اساس اندازهگیری خارجی به عنوان مثال از طریق اطلاعات هواشناسی یا ماهوارهای است. این شاخص مشکل مخاطرات اخلاقی احتمالی که در محصولات بیمه سنتی وجود دارد را کاهش میدهد. علاوه بر این، پیوند دادن پرداختهای غرامت به شاخصهای خارجی به جای خسارات واقعی بیمهگذار، میتواند هزینههای معاملاتی را کاهش دهد، زیرا نیازی به پروسههای اعتبارسنجی طولانی که در مناطق دور افتاده دشوار است وجود ندارد. علاوه بر این، پوشش مالی تامین شده توسط بیمه مبتنی بر شاخص میتواند سرمایهگذاریها را تحریک کند. چالشهای اصلی محصولات مبتنی بر شاخص، عبارتند از مشکلات تقاضای ضعیف کشاورزان، دشواریها در توسعهی شاخصهای مناسب و شبکههای توزیع، مقابله با تغییرات اقلیمی، سرمایهگذاریهای عمومی ناکافی در کالاهای مورد نیاز عمومی و مشکلات اولین اقدام کننده، ریسک پایه، کیفیت و در دسترس بودن دادههای آب و هوا و عملکرد، ظرفیتسازی برای ذینفعان، عدم نوآوری برای تطبیق محلی و مقیاسپذیری و محیطهای نظارتی. برای تقاضای ضعیف دلایل متعددی اظهار شده است که از جمله میتوان به وجود راههای دیگر برای مدیریت ریسک، همبستگی ضعیف بیمهی مبتنی بر شاخص با درآمد یا مصرف خانوار، گران بودن بیمه کردن ریسکهای کشاورزی، نداشتن نقدینگی کشاورزان برای پرداخت حق بیمه در آغاز فصل کشاورزی، هزینه های تراکنش، ریسکگریزی کشاورزان اشاره کرد. برخی از راهحلها برای افزایش مقیاس بیمهی شاخص عبارتند از پیوند دادن بیمه به اعتبار، دسترسی به نهادههای مدرن و فنآوریهای بهتر یا به محلهای بهتر فروش بازاری، ترکیب محصولات بیمهی مبتنی بر شاخص با سایر انواع بیمه مانند بیمهی عمر یا حوادث، نوشتن قراردادهای بیمهی مبتنی بر شاخص در برابر درآمدهای کل محصول یا مزرعه به منظور افزایش همبستگی بین بیمهی مبتنی بر شاخص و درآمد خانوار، ارائهی طیف وسیعی از قراردادهای شاخص در برابر رویدادهای آب و هوایی که بر روی عملکردهای بسیاری از محصولات به جای فقط یک یا دو محصول غالب تاثیر میگذارند، استفاده از فناوریهای تلفن همراه و موبایل بانک توسط بیمهگران به منظور پرداختن به مشکل جمعآوری حقبیمهها و پرداختها به شیوهای بهموقع و مقرون به صرفه، تأسیس ایستگاه هواشناسی و سیستمهای دادهها، حمایت از تحقیقات کشاورزی - هواشناسی که منجر به طراحی محصول میشود، وفق دادن بیمهی شاخص با تغییرات اقلیمی با استفاده از تعدیل انواع بیمهی ارائهشده در مناطق مختلف برای بازتاب دادن تغییرات در شرایط رشد و ریسک، تعدیل نرخهای حقبیمه به صورت منظم برای منعکس کردن ریسکهای در حال تغییر، سازگاری با الگوهای چشمگیرتر آب و هوایی چرخهای به وسیلهی مثلا حرکت به سمت تنظیمات قرارداد بلندمدت (چندفصلی) و سازگاری با ظهور دادههای پیشبینی آب و هوایی در دسترس و دقیقتر فصلی، فراهم کردن یک محیط توانمندساز قانونی و نظارتی، آموزش کشاورزان در مورد ارزش بیمه، تسهیل ادغام اولیه ریسک بینالمللی یا دسترسی به بیمهی اتکایی.
در فصل ششم، استفاده از ابزارهای دیجیتالی برای دسترسی به بیمهی کشاورزی مورد بررسی قرار گرفته است. استفاده از ابزارهای دیجیتالی در بیمهی کشاورزی، در حالی که ثبات، رشد و پایداری زنجیرهی ارزش کشاورزی را تضمین میکند، پتانسیل تسهیل جذب مشتری، کاهش هزینههای تراکنش، بهبود کارآیی فرآیند بیمه و افزایش انعطافپذیری خانوار برای پاسخ به شوکهای بیرونی را دارد. رشد سریع خدمات مالی دیجیتالی (بهویژه، پول موبایل) و دسترسی روزافزون فناوریهای جدید برای جمعآوری و تحلیل دادهها، راههای جدیدی را برای طراحی و ارایهی محصولات بیمه و مدیریت ریسک مناسب و کمهزینه برای کشاورزان خردهپا در سطح جهانی ارائه میدهد. در این بخش، برای شناسایی موانعی که ابزارهای دیجیتالی یک راهحل قابل قبول برای افزایش دسترسی فراهم میکند و شناسایی فرصتهایی برای سرمایهگذاریها در این فضا ارایه میهد، یک چارچوب تحلیلی شامل شش مرحله تجزیه و تحلیل برای کمک به مسئولین و شرکای اجرایی معرفی شده است. در مرحلهی اول باید ریسکهای کشاورزی داخل یک زنجیرهی ارزش ارزیابی شوند. ریسکهای کشاورزی یکی از دلایل اصلی برای عدم امنیت غذایی هستند و عدم توانایی برای مدیریت و کاهش این ریسکها یک عامل اصلی در سوق دادن جمعیت روستایی به سمت فقر است. در مرحله دوم باید ابزارهای موجود مدیریت ریسک ارزیابی شوند. در این مرحله باید تعیین شود چگونه بازیگران در زنجیرهی ارزش این ریسکها را مدیریت میکنند. مرحله سوم شامل بررسی بازارهای موجود بیمه است برای تعیین اینکه آیا موانع خاص برای دسترسی به بیمه وجود دارند که به مداخلات خارجی مسئولین و شرکای اجرایی آن نیاز داشته باشند. در مرحله چهارم امکانپذیری بیمهی کشاورزی دیجیتالی ارزیابی میشود. هنگامی که محدودیتها و فرصتهای کلیدی در بازار بیمهی کشاورزی شناسایی شدند، لازم است تعیین شود که کدام یک از این محدودیتها را میتوان با ادغام ابزارهای دیجیتالی مرتفع کرد. در مرحله پنجم محیط سیاسی قانونی و نظارتی کنونی برای بیمهی کشاورزی دیجیتالی ارزیابی میشود.
بخش هفتم به مدلهای ترکیبی بیمه اختصاص یافته است. ترکیب بیمهی کشاورزی با سایر خدمات مانند اعتبار و نهادهی بهتر کشاورزی بهعنوان یک راهحل ممکن برای کمک به بیمهی کشاورزی جهت داشتن نتایج اجتماعی بهتر، به سرعت در حال توسعه است و به ملموستر شدن و فراگیر شدن سریعتر طرحهای بیمهای کمک میکند. بیمه میتواند به شیوههای گوناگون با سایر خدمات ترکیب شود که از آن جمله میتوان به ترکیب با خدمات اعتباری (مانند WBCIS در هند)، ترکیب با خدمات تامین نهاده (مانند طرح کیلیمو سالاما در کنیا)، کشاورزی قراردادی و بیمهی ترکیبی که دو رویکرد همکاری خریدار (مانند خدمات کشاورزی NWK در زامبیا) و خدمات حمایت و اطلاعات (مانند قرارداد پپسیکو برای تهیهی سیبزمینی درهند) تحت مدلهای ترکیب مشاهده میشود، اشاره کرد. در این بخش، طرحهای WBCIS ،کیلیمو سالاما ، Farmershield، پپسیکو به عنوان 4 نمونه از تجربیات سایر کشورها در پیادهسازی مدلهای ترکیبی معرفی شده و در نهایت با استفاده از تحلیل مقایسهای این مدلهای ترکیبی، عواملی که نیاز است در طراحی هر طرح ترکیبی در نظر گرفته شوند ارزیابی شدهاند. در نظر گرفتن این عوامل، احتمالا بهترین شانس را برای به دست آوردن نتایج اجتماعی بهتر توسط بیمههای کشاورزی ایجاد میکند، بیمه را بیشتر قابل ملاحظه میکند و طرحها را برای دستیابی به مقیاس بالاتر قادر میسازد. با توجه به تحلیل مقایسهای این مدلهای ترکیبی نتیجه میشود که
1- ترکیب تنها زمانی کار میکند که ثبات کسب وکار برای همهی ذینفعان درگیر وجود داشته باشد.
2- ارزش افزودهی قوی و ملموس بودن ، ارزش درکشدهی بیمهی کشاورزی را افزایش میدهد.
3- مشارکت باید بر اساس نقاط قوت هر یک از شرکا ساخته شود.
4- با این که بزرگترین ریسک مدل اختیاری آن است که ممکن است جذب کافی برای پایدار ساختن محصول وجود نداشته باشد، ولی غلبه پپسیکو (که یک محصول اختیاری است) بر این مشکل نشان میدهد که اگر کشاورزان به خوبی در مورد جنبههای فراتر از بیمه آگاه باشند، بیمهی اختیاری یک مانع نیست. همچنین در مورد محصول اختیاری کیلیموسالاما، تلاشهای آموزش و آگاهی پشتیبانیشده با استفاده از فناوری موبایل و موبایلپول، علت مقیاسی هستند که محصول به دست آورده است. NWK بیمهی شاخص را بهعنوان بخشی از بستهی قرارداد خود برای کشاورزان سهیم که شامل اعتبار است، ارایه میدهد. بنابراین، آن اهرم را میتوان بهعنوان یک عامل در ارتقای جذب دید. پیشنهادات اجباری زمانی به بهترین شکل کار میکند که با راهحلهایی ارایه میشود که کشاورزان تمایل دارند و ممکن نیست گزینهای برای رفتن جای دیگر داشته باشند.
5- فناوری، زمانی که به طور مناسب اعمال شود، هزینهها را بهینه میکند.
6- بیمهی کشاورزی خوداتکاء اغلب با تقاضای کم مواجه است؛ این امر استدلالی برای یارانهها یا جذب اجباری برای رسیدن به مقیاس است.
7- یک ارزش پیشنهادی خوب و مشارکتهای قوی برای ساختن مورد تجاری مهم هستند.
8- زنجیرههای ارزش مختص به زمینه مورد بحث هستند و بنابراین تکرار مستقیم ممکن است دشوار باشد.
در فصل هشتم، ابتدا به تاریخچه و انواع بیمه محصولات کشاورزی در ایران پرداخته شده و چندین علل علاقهمند نبودن بخش خصوصی به بیمه کشاورزی آورده شده است. در یک نگرش کلان، علل علاقهمند نبودن بخش خصوصی به بیمهی کشاورزی را باید در دو مجموعهی مرتبط به هم جستجو کرد. مجموعهی اول مربوط به بازده بیمه از فعالیت کشاورزی است. تحقق خطر در کشاورزی به دلیل وجود فراوانی و شدت همزمان خسارت، بسیار زیاد است. از طرف دیگر ساختار بخش کشاورزی در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران موانع جدی برای فعالیت بخش خصوصی در بیمهی کشاورزی ایجاد میکند که مهمترین آنها عبارتند از نبودن آمار قابل اعتماد برای مدت قابل قبول، روشهای مختلف کاشت، داشت و برداشت و نبود استانداردهای تعریف شده و مطلوب، عدم امکان شناسایی دقیق محدودهی ریسک از نظر موقعیت زمین و کشت، فقر مالی و نا آگاهی کشاورز ، محدودیت مالی کشور و نبود فرهنگ بیمه در کشاورزی. به منظور بررسی بسترهای مورد نیاز و ظرفیتهای قانونی برای ورود بخش خصوصی به بیمههای بازگانی نهادها و سازمانهایی که در ایران در بخش کشاوزی فعال هستند را بررسی کردهایم. مهمترین این سازمانها شامل وزارت جهاد کشاورزی و موسسات و شرکتهای وابسته به وزارت جهاد کشاورزی، سازمان مرکزی تعاون روستایی و تعاونیها هستند. در این میان عملکرد و خدمات صندوق بیمه کشاورزی که یک سازمان وابسته به وزارت جهاد کشاورزی است با توجه به آخرین آمار موجود در سال زراعی 96-95 مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به آمار گزارششدهی صندوق بیمهی محصولات کشاورزی در مورد کل حقبیمهی دریافتی و مبلغ غرامت پرداختی سال زراعی 96-1395، ضریب خسارت محصولات کشاورزی به تفکیک زیربخش و استان محاسبه شده است و به چند نمونه از اخبار رسانه ها از عملکرد ضعیف صندوق و لزوم ورود بخش خصوصی به بیمه محصولات کشاورزی اشاره شده است. سپس، امکانات و بسترهای موجود ایران از جمله ضریب نفوذ تلفن همراه، درصد خانوارهای دارای دسترسی به اینترنت از کل خانوارها ، ضریب نفوذ پهن باند همراه، تراکم و نحوه خدمات رسانی ایستگاه های هواشناسی و خدمات سنجش از دور سازمان فضایی ایران برای ارایه محصولات نوین کشاورزی بررسی شده است.
در ادامه، بورس کالای ایران معرفی و محصولات کشاورزی پذیرفته شده و معامله شده در بورس کالا آورده شده است. بورس کالا یکی دیگر از ابزارها و سیاستهای حمایتی موثر برای مدیریت ریسک فعالیتهای کشاورزی محسوب میشود. بنابراین لازم است تا جایگاه بیمه در کنار بورس کالا بررسی شود تا مشخص گردد که آیا بورس میتواند مانع گسترش بازار بیمه و به عبارتی رقیبی برای بیمه باشد یا اینکه این دو ابزار در کنار هم میتوانند به عنوان مکمل هم گسترش یابند. با وجودی که بیمهی محصولات کشـاورزی در ایـران نوپاست، پتانسیل بیمه در انتقال ریسک موارد مشمول بیمهی محصولات کشاورزی نمـیتوانـد جوابگـوی کشاورزان در مواجهه با انواع مختلف ریسک باشد. بیمهی محصولات کشاورزی در حال حاضر بیشتر شامل ریسک تولید (مانند سیل، آتشسوزی، خشکسالی و غیره) است و ریسک قیمـت را کـه نوعـی ریسـک شـرطی اسـت، در بـر نمـیگـیرد. بـه ایـن ترتیـب، بـا ایجاد بورس کالای کشـاورزی، صـنعت بیمه و بورس کالا میتوانند مکمل هم باشند. کشاورز نیز با بیمه کردن محصولات خـود و اطمیـنان بیشـتر در مـورد قـراردادهای آتـی و اختـیار معاملـهی متعدد به فروش محصولات خود مـیپردازد. شرکتهای بیمه با دستیابی به اطلاعات موجود در بورس کالای کشاورزی بهتر میتوانند در زمینهی فعالیتهای خود تصمیمگیری کنند. یکی از مهمترین اقدامات بورس کالا در حال حاضر راهاندازی سیســتم قبض انبار و گواهی سپرده کالایی با بهرهگیری از تجربیات سایر کشورها است. گواهی ســپرده کالایی هماکنــون یکی از مطمینترین ابزارهــای مالی جهت پرداخت اعتبارات محسوب میشود. یکی از مزایای گواهی سپرده کالایی قابلیت استفاده از بیمه برای بیمهی انبارها و کالاها است. پس با توجه به اینکه گواهی سپرده کالایی نیازمند بیمه کردن انبارهاست، گسترش بازارهای بورس کالایی میتواند موجب توسعه روشهای مختلف بیمه کشاورزی شود.
در پایان این بخش، شاخص فناوری اطلاعات و ارتباطات و برخی از شاخصهای مربوط به توسعهی کشاورزی و روستایی ایران با برخی کشورهای منطقه و همچنین برخی از کشورهای مطرح در زمینهی کشاورزی و نیز کشورهایی که دارای برنامهی بیمه مبتنی بر شاخص کشاورزی هستند، مقایسه شده است.
در فصل نتیجهگیری مطالب جمعبندی شده و پیشنهاداتی در خصوص حضور شرکتهای بیمهی بازرگانی در بخش بیمههای کشاورزی ارایه شده است.