PDF 1404/08/11 تعداد بازدید : 354 بررسی مفهوم فاجعه در صنعت بیمه و قراردادهای بیمه اتکایی و تحلیل مسئولیتپذیری در اعلام و مدیریت آن علی سلطانی(کارشناس بیمه) پاییز 1404 چکیده این گزارش به بررسی مفهوم «فاجعه» در صنعت بیمه و بیمه اتکایی میپردازد و تلاش میکند ابعاد تعریفی، معیارهای کمی و کیفی، فرآیند اعلان و اثر آن بر قراردادهای اتکایی را واکاوی کند. یافتهها نشان میدهد که تعریف فاجعه در سطح جهانی یکسان نیست؛ بیمهگران اتکایی بزرگ، پایگاههای داده، نهادهای بینالمللی و برنامههای مدیریت بحران دولتها از آستانهها و تعاریف متفاوتی استفاده میکنند و همین امر منجر به ناهماهنگی در تفسیر دادهها، مدلسازیها و پاسخهای بیمهای شده است. علاوه بر بلایای طبیعی، فجایع انسانساز و ریسکهای سیستمیک نیز میتوانند مصداق فاجعه باشند؛ اما بهویژه در حوزه مسئولیت، مرز میان یک خسارت منفرد و یک «رویداد فاجعهآمیز» همواره محل اختلاف بیمهگر مستقیم و بیمهگران اتکایی بوده است. تحلیل موارد مورد مناقشه در تعریف فاجعه، مانند Exxon Valdez، آزبستوس، Agent Orange و ۱۱ سپتامبر که به درسآموختههای آنها در گزارش اشاره شده است، نشان میدهد که تعریف و اعلان فاجعه نهتنها بر فعال شدن پوششهای اتکایی، بلکه بر سرنوشت مالی کل صنعت اثرگذار است. در ایران اما شکافها عمیقتر است: نخست آنکه پوششهای مسئولیت در برابر فجایع بسیار محدود بوده و یک شکاف پوشش بیمهای جدی در مقایسه با بازارهای بینالمللی وجود دارد؛ دوم، حتی در مواردی که پوشش اتکایی برقرار است، قراردادها فاقد سازوکارهای دقیق برای تعریف و تجمیع رویدادها هستند؛ سوم، فقدان مدلسازی فاجعه موجب میشود نرخگذاری و ظرفیتگذاری بر پایه واقعیتهای ریسک نباشد؛ و چهارم، نبود یک نهاد مستقل برای اعلان فاجعه سبب میشود فرآیند تصمیمگیری بهجای سازوکار شفاف و حرفهای، به توزیع دستوری خسارت منتهی گردد. این کاستیها در مجموع آسیبپذیری بازار بیمه ایران را در برابر فجایع بزرگ افزایش داده و ضرورت اصلاحات نهادی و فنی را دوچندان میسازد. در حوزه پوشش اتکایی برای مواجهه با خسارات ناشی از فجایع، نتایج پژوهشهای بینالمللی نشان میدهد که هرچه مواجهه با ریسک فاجعه بالاتر باشد، گرایش به استفاده از قراردادهای غیرنسبی افزایش مییابد و ویژگیهایی چون نرخگذاری حساس به خسارت (loss-sensitive) نقشی کلیدی در ایجاد انگیزه برای مدیریت ریسک ایفا میکنند. در ایران، هرچند چنین مکانیزمهایی بهطور محدود وجود دارد، اما بهدلیل ظرفیت متمرکز دولتی در عمل کارکرد بازدارنده خود را از دست دادهاند. این امر ضعف بنیادین مدلسازی و نرخگذاری فاجعه را برجسته میسازد. این پژوهش نتیجه میگیرد که تابآوری واقعی بازار بیمه ایران در حوزه مدیریت فاجعه مستلزم سه اصلاح بنیادین است: نخست، تدوین دستورالعملهای شفاف برای تعریف و اعلان فاجعه با مشارکت سندیکای بیمهگران، اکچوئران مستقل و پژوهشکده بیمه؛ دوم، بازنگری انتقادی کلوزهای اتکایی، بهویژه در حوزه مسئولیت، با همکاری فعالان بازار، متخصصان بیمه اتکایی و شرکتهای مدیریت ریسک؛ و سوم، استقرار نظام مدلسازی فاجعه بهعنوان مبنای نرخگذاری حساس به خسارت که مسئولیت اصلی آن بر عهده بیمهگران اتکایی است و بیمه مرکزی باید با هدایت و الزام، استفاده از نتایج مدلسازی را در قراردادهای اتکایی نهادینه کند. در کنار این سه محور، تأسیس نهادی مستقل، دانشبنیان و مورد اعتماد برای اعلان فاجعه میتواند گام تکمیلی باشد که از مناقشات پساحادثهای جلوگیری کرده و اعتماد عمومی به صنعت بیمه را تقویت نماید. امتیاز :  ۵.۰۰ |  مجموع :  ۱ برچسب ها